ایران هخامنشی هفت دودمات ممتاز داشت که یکی از آنها از نژاد سلطنتی بود. همچنین عدهٔ خاندانهای بزرگی که در دورهٔ اشکانیان مقام اول را داشتند، ظاهراً هفت خاندان بود. در زمان ساسانیان نیز طبقه مقتدر رؤسای طوایف را باز مییابیم و در رأس آنان هفت خاندان ممتاز قرار داشت.

هفتگانهٔ هخامنشی
هرودوت مینویسد، گئومات غاصب بعد از رفتن کمبوجیه به مصر خود را بجای بردیا پسر کوروش معرفی کرده، بر تخت نشست. اولین کسی که پس از هفت ماه فرمانروایی به گئومات ظنین شد که او فرزند کوروش نیست بلکه مرد شیادی است، هوتن بود. هوتن یک دستهٔ شش نفره از نجبای پارس را که به آنها اطمینان داشت، تشکیل داد و با ورود داریوش از پارس تصمیم اتخاد شد که او را نیز در گروه خویش وارد سازند. این هفت تن با هم قسم خوردند که برای دفع غاصب اقدام کنند. در پی کشته شدن گئومات و در طی مذاکره راجع به تعیین نوع حکومت ایران در زمان داریوش بزرگ که توسط نمایندگان هفت تن از نجبای ایران انجام شد. هوتن نظام حکومتی دموکراسی را برای آیندهٔ ایران پیش نهاد کرد و در نکوهش نظام پادشاهی سخن گفت، اما نظرش در آن نشست مورد استقبال قرار نگرفت، و حکومت پادشاهی در ایران تداوم یافت.
نام این هفت تن از نمایندگان نجبای هفتگانهٔ هخامنشی از این قرار است: در کتاب هرودوت و در کتیبه بیستون:
1. اتانس (اوتانه)
2. اسپاتینس (اردومنش)
3. گبریاس (گئوبروو)
4. اینتافرنس (وین دِفرنه)
5. مگابیز (بغابوخش یکم)
6. هیدارنس (ویدرنه)
7. داریوش (داریوش)
کریستن سن، ایرانشناس دانمارکی مینویسد، ایران هخامنشی هفت دودمات ممتاز داشت که یکی از آنها از نژاد سلطنتی بود. هرودوت به خطا رفته است که امتیازات این دودمانها را اجر شرکت آنها در قتل گئومات میداند. اسکندر و سلوکیان که وارث سیاست هخامنشی بشمار می آیند. تغییری در اصول و اساس تشکیلات داریوش بزرگ ندادند. اشکانیان نیز پس از اینکه به تسخیر سراسر ایران پرداختند و دولت ایرانی جدیدی تشکیل دادند باز اصول و سنن سیاسی عهد هخامنشی را حفظ کردند و تشکیلات دودمانی قدیم هم جانی تازه گرفت.
هفت خاندان ممتاز اشکانی
بنابر روایت اوناپیوس، ارشک را هفت مرد به تخت نشاندند. البته شک نیست که تعداد خاندانهای بزرگ مخصوصاً در دوران توسعهٔ قدرت پارتها به هیچوجه محدود به هفت خاندان نمیشد معهذا حوزهٔ نفوذی این هفت خاندان بسیار وسیعتر از دیگر خاندانها بودهاست. داستانهایی نظیر قصهٔ هفت سرکردهٔ پرنی از روی داستان هفت تنان پارسی مربوط به روی کار آمدن داریوش برای هفت سرکردهٔ بزرگ پارت نیز وجود دارد.
1.خاندان سلطنتی پارت
2. خاندان مهران در حوزهٔ نفوذی ری
3. خاندان کارن یا قارن در حوزهٔ نفوذی نهاوند
4. خاندان سورن در حوزهٔ نفوذی سیستان، شغل موروثی سورنها تاجگذاری سلاطین بود.
5. خاندان اسپندیاز در حوزهٔ نفوذی ری
6. خاندان زیک در حوزهٔ نفوذی مادآذربایجان
7. خاندان اسپهبد در حوزهٔ نفوذی گرگان
در دوران اشکانی قدرت سیاسی تیولداران بزرگ در شورای اشرافی تجلی میکرد که حد و حدودی به اختیارات شاهنشاه میگذاشت اعضای این شورا همه از خاندان سلطنت یا از افراد شش دودمان ممتاز دیگر بودهاند. در میان سرداران پارتی بسیاری سورن و کارن نام داشته اند و نیز معلوم است که این دو خانواده از حیث نسب همدوش دودمان سلطنتی بشمار می آمدهاند.
هفت خاندان ممتاز دوران ساسانی
واسپوهران به رؤسا یا بطورکلی افراد خاندانهای بزرگ، در زمان ساسانی گفته میشود. ساسانیان اصول ملوک الطوایفی را از اشکانیان میراث یافتند. بهمین جهت در شاهنشاهی جدیدی که اردشیر یکم تأسیس کرد، در مرتبه دوم از حیث درجات و مراتب، طبقه مقتدر رؤسای طوایف را باز مییابیم و در رأس آنان هفت خاندان ممتاز قرار دارند.
از این هفت دودمان لااقل سه خانواده در عهد اشکانیان حائز این مقام عالی و ممتاز شدهاند: کارن، سورن و اسپاهبذ که همه از نژاد اشکانیان بودند و لقب پهلو یعنی پارت داشتند. انتساب به سلسله اشکانی را علامت امتیاز میدانستند و از این رو بود که از میان سایر دودمانهای ممتاز عهد ساسانیان بعضی اهتمام داشتند که خود را به نسل اشکانی منسوب کنند، مثل دودمانهای اسپندیاذ (اسفندیار) و مهران.
در زمان ساسانی، خاندانهای ممتاز یا واسپوهران به هفت گروه تقسیم میشدند.
1. خاندان ساسانی، منشأ این دودمان ایالت پارس بود.
2. خاندان کارن پهلو، در حوالی نهاوند در سرزمین ماد اقامت داشتند.
3. خاندان سورن پهلو، در سیستان اقامت داشتند.
4. خاندان اسپاهبذ پهلو، در گرگان اقامت داشتند.
5. خاندان اسپندیاذ، در اطراف ری اقامت داشتند. خاندان مهر نرسه که از این خاندان بودند، مقیم پارس بودند.
6. خاندان مهران، در ری اقامت داشتند ولی رودخانه مهران در ایالت پارس نیز منسوب به این دودمان است.
7. خاندان زیک
این را باید در نظر گرفت که بطور کلی املاک واسپوهران، در سراسر کشور پراکنده بوده، مخصوصاً در پارس و ماد یک کاسه کردن این املاک، امکان نداشتهاست.
در عهد ساسانی، بعضی مشاغل و مناصب ارثی بوده و این مناصب موروثی، به طور تعیین شده، به رؤسای هفت دودمان یاد شده میرسیدهاست. بطور مثال اسامی سورن و مهران غالباً در میان سرداران لشکر ایران دیده میشود و شاید بتوان گفت که مناصب لشگری به این دو دودمان تعلق داشته است.
منابع
1.کریستین سن، آرتور. ایران در زمان ساسانیان، ترجمهٔ رشید یاسمی. چاپ پنجم. تهران: انتشارات امیرکبیر ۱۳۶۷
2. زرین کوب، عبدالحسین. تاریخ مردم ایران. تهران: انتشارات امیر کبیر، ۱۳۶۴
3. هرودوت. تواریخ. تهران: انتشارات فرهنگستان ادب و هنر ایران، ۱۳۵۶
نظرات شما عزیزان: